سومین سفر آقا سجاد
پنجشنبه 27 شهریور 1393 سلام گل نازم باز هم سفر به اصفهان (در اصل سفر به خمینی شهر ) این دومین باره که به اتفاق مامان فرزانه و بابا حمید راهی اصفهان شدیم. سجادجونم برات بگم که من از سفر به خمینی شهر خیلی لذت میبرم. دلیلش هم وجود خاله ها و دخترخاله های عزیزمه. انقدر که ما را دوست دارن دلمون تند تند واسشون تنگ میشه. خب ما هم خیلی دوسشون داریم. آره پنجشنبه بعد از اینکه بابا حمید ساعت 7:15 از سر کار اومد راهی سفر شدیم. شما خیلی زود خوابت برد و قم واسه شام وایسادیم. همون موقع بیدار شدی. خیلی خوشحال بودی. خستگیتم در رفته بود. یک ساعتی قم بودیم. حرکت که کردیم نیم ساعت بعد باز خوابت برد و تا وقتی رسیدیم خمینی شهر شما بیدار نشدی...