سجادسجاد، تا این لحظه: 10 سال و 2 ماه و 21 روز سن داره

داستان یک آغاز

بستن ننو یا ننی (گهواره سنتی)

1393/5/13 10:55
نویسنده : مامان دردونه
6,019 بازدید
اشتراک گذاری

جمعه 10 مرداد 1393

سلام پسرمبوس

این روزها تمام وقت در اختیار شما هستم. درسخوانشما هر روز بزرگ و بزرگتر میشی. هزار ماشاءا... باهوش و فعال هستی. زیاد اهل خوابیدن نیستی. خندونکچند روزه که شبا زیاد بیدار میشی مامان هم با شما بیدار میشه تا شما دوباره بخوابی.خواب چند وقته که توی خواب به سمت چپ غلت میخوری همون حالتم میخوابی. بعضی وقتا که دمرو میشی. گریه میکنی . گریهمن هم شما را برمیگردونم تا راحت بخوابی.

راستش حدود سه ماهی میشه که موضوع خوابوندن شما تبدیل به مساله جدی شده.متفکر

روزها من و مامان فرزانه بعضی وقتا دایی حسین شما را داخل چادر میذاریم و تاب میدیم تا بخوابی. تا شب که بابا حمید میاد خونه ما این کارو 3 تا 4 بار انجام میدیم. که واقعا کار سخت و طاقت فرساییه. خسته

جمعه تصمیم گرفتیم برای شما ننو یا ننی ببندیم. ننی تشکیل شده از یه پارچه مستطیل شکل محکم 2 عدد تخته چوب به اندازه 60 تا 65 سانت طناب محکم و دو عدد میخ بزرگ و محکم. بابا حمید به همراه بابا محمد و دایی حسین در عرض 2 ساعت این ننو را برای شما داخل اطاق خواب تعبیه کردن. دستشون درد نکنه .تشویق خیلی خوبه . دیگه کار من تا حدود زیادی واسه خوابوندن شما راحت شد.

خدا خیرشون بدهآرام

پسندها (1)
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (0)