چهارشنبه 9 بهمن 1392 سلام پسرم از تکونایی که میخوری به مامان میفهمونی که حالت خوبه. خدا را شکر. امروز هم وقت دکتر داشتم. ساعت 8 رسیدیم مطب. تقریبا شلوغ بود. حدود 45 دقیقه منتظر شدم. اما برعکس دفعات قبلی از این همه انتظار کلافه نشدم. میدونی چون دیگه روزای آخریه که اینطوری کنار هم هستیم. امیدوارم به لطف خدا به سلامتی و به موقع به دنیا بیای و اونایی که چشم انتظار دیدنت هستن را خوشحال کنی. ان شاءا... داخل مطب شدم فشار و وزنم کنترل شد که نرمال بود. رفتم برای سونو خیلی زود ظاهر شدی. خانوم دکتر گفت که زمان زایمان نزدیکه. هفته آخر بهمن را در نظر گرفت. من خوشحال شدم. البته یه لحظه رفتم تو فکر. که این دوران بارداری هم در عین سختی با شیرینی خاصی...