سجادسجاد، تا این لحظه: 10 سال و 2 ماه و 19 روز سن داره

داستان یک آغاز

سیسمونی

1393/1/31 19:00
نویسنده : مامان دردونه
131 بازدید
اشتراک گذاری

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

چهارشنبه 25 دی 1392

پسر عزیزم

بالاخره تونستم از سیسمونی عکس بگیرم و با کمک دایی حسین اونا را بذارم توی وبلاگت. ان شاءا... به خوشی به سلامتی ازشون استفاده کنی.لبخند

همین جا باید از زحمات بی دریغ پدر و مادر عزیزم تشکر کنم که با عشق این وسایلو تهیه کردن. هرچند زحمات و فداکاریای پدر ومادرمو هیچ وقت نمیتونم جبران کنم. از خدای مهربون سلامتی و طول عمر براشون طلب میکنم. دستتونو میبوسم.ماچ

پسندها (1)

نظرات (3)

افسانه مامان پارمین
26 دی 92 10:48
چشمات قشنگ میبنن افسانه جون. ممنون عزیزم
هدی
3 بهمن 92 22:08
سلام هدی خانوم ممنون. بیشتر به ما سر بزن
زینب وکیل باشی
13 بهمن 92 14:50
ممنون زینب جان. چشمات قشنگ دیدن راست گفتی ان شاءا... به سلامتی ازشون استفاده بشه.