سجادسجاد، تا این لحظه: 10 سال و 2 ماه و 18 روز سن داره

داستان یک آغاز

پایان 11 ماهگی

1393/10/27 14:03
نویسنده : مامان دردونه
388 بازدید
اشتراک گذاری

جمعه 26 دی ماه 1393

سلام آقا سجاد مامانمحبت

یازده ماهگیت مبارک عزیزمبوس

این روزها شاهد رشد و بالندگی پسرم هستم. تلاش زیاد برای راه رفتن میکنه. هزار ماشالا.آرام

خوب و مسلط وایمیسی. تشویقعلاقه شدید داری که کنار من بایستی و دور من بچرخی. راه رفتنت افقیه. برای بابا حمید خیلی جالبه.خندونکراستی تمرین حرف زدن هم میکنی. کلمات بابا. ماما. دد. نه نه و یه سری کلمات دوحرفی که معنی خاصی ندارنا تکرار میکنی. هنوز اگزمات کامل کامل خوب نشدهغمگین

یه مطلبو خیلی وقت پیش باید میگفتم یادم رفته الان میگم. ماه رمضان من واسه شما یه سی دی آموزشی تهیه کردم به اسم صد آفرین از اون موقع تا حالا هر روز این سی دی را میبینی . شده برنامه هر روزه شما. از طریق این سی دی و تمریناتی که من و بابا حمید در رابطه با محتوای سی دی باهات میکنیم ماشالا مفهوم خیلی چیزا را درک میکنی و تشخیص میدی. درسخوان

امروز جمعه خونه خاله سحر رفتیم واسه شام. خاله سحرم بارداره و سه ماهه دیگه دخترکوچولوش به دنیا میاد. خونه خاله سحر خیلی خوشحال بودی. خاله سحر و آفا رضا همسرش از دیدن تو خیلی خوشحال بودن.خجالت

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (0)