سجادسجاد، تا این لحظه: 10 سال و 2 ماه و 22 روز سن داره

داستان یک آغاز

پایان 10 ماهگی

1393/9/26 21:16
نویسنده : مامان دردونه
377 بازدید
اشتراک گذاری

چهارشنبه 26 آذر 1393

سلام اقا سجاد 10 ماههخجالت مبارک باشه عزیزممحبتجشن

این روزها شدید درگیر شما هستیم.کچلالبته  از بابت این درگیری خوشحالیم.زیبا هم من هم بابا حمید ساعات بیداری شما مدام در کنارت هستیم و کلی تلاش میکنیم که تو اوقات خوبی را سپری کنی. قویالبته در کنار ما بابا محمد و مامان فرزانه هم از هیچ تلاشی دریغ نمیکنن. خدا خیرشون بده. آرام

گزارشی از عملکرد شما در یک ماه اخیر: درسخوان

مهارت شما در چهار دست و پا رفتن کامل نشده درست جمعه 21 آذر بود که برای اولین بار اندازه 2 قدم چهاردست و پا رفتی و ما را ذوق زده کردی. خندونک

مهارت ایستادن با تکیه به چیزی در حد خوبیه.تشویقشما علاقه شدید به ایستادن داری.

خبری از راه رفتن نیست که البته زوده. برای راه رفتن هنوز کلی وقت داری.

خواب شما از خدا که پنهون نیست از شما چه پنهون هنوز داخل ننو صورت میگیره که از نظر من وبابا حمید اصلا خوب نیست. غمگینخدا کمک کنه تغییر اساسی تو این زمینه بیفته.سوال

وضعیت رویش دندونات هم همچنان همون 2 تا دندون کوچولو پایینه که وقتی میخندی من و بابا حمید کلی ذوق میکنیمخندونک

روضه های مامان فرزانه از دیروز شروع شده و تا فردا ادامه داره. شما هم امسال ما را همراهی میکنی آرام

چند تا عکس جدید:

دوشنبه 9 آذر خونه مامانی (مامان بابا حمید) در کنار فاطمه زهرا نوه همسایه مامانی

چهارشنبه 26 آذر خونه مامان فرزانه

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)