اولین سرماخوردگی
شنبه 24 آبان 1393
سلام سجاد مامان
چند روزی میشه که سرماخوردی درست از روز تاسوعا. اون روز هوا بارونی بود و ما رفتیم سمت نارمک. داخل ماشین هوا گرم بود و تو عرق کردی وقتی بیدار شدی از ماشین اومدیم پایین. هوا سرد بود . اون موقع بود که سرماخوردی. چه سرماخوردگی طولانی. یه بار بردیمت دکتر نزدیک خونه . شربت سرماخوردگی کودکان شربت سیتریزین قطره بینی برات تجویز کرد چند روزی مصرف کردی اما بهتر نشدی تا اینکه دوشنبه 19 آبان بردیمت پیش دکتر خودت. دکتر کاشی. ساعت 8:30 شب وقت داشتیم. دکتر معاینت کرد و گفت خدا را شکر عفونت نداری. حساسیته. قد و وزنت چک شد. قد 76 سانت وزن 10 کیلو و نیم . که از نظر دکتر عالی بود. واست داروهای جدید تجویز کرد. شربت آزیترومایسین شربت دیفن هیدرامین ساده و همون قطره بینی. گفت که واست بخور سرد روشن کنیم. و زیر سرت بالش بذاریم.
راستی امروز سالروز تولد بابا حمیده. تولدش مبارک.
خدا را شکر بعد از گذشت 5 روز از مصرف داروهای جدید بهتر شدی. دیگه سرفه نمیکنی. اما همچنان آبریزش بینی داری. که حسابی کلافت کرده.
انشاءا... هرچه زودتر سلامتیتو بدست بیاری عزیزم
راستی چند وقتیه مشغول تمرین ایستادنی...
موفق باشی پسرم