سجادسجاد، تا این لحظه: 10 سال و 2 ماه و 20 روز سن داره

داستان یک آغاز

اولین سرماخوردگی

1393/8/24 12:20
نویسنده : مامان دردونه
101 بازدید
اشتراک گذاری

شنبه 24 آبان 1393

سلام سجاد مامانمحبت

چند روزی میشه که سرماخوردیغمگین درست از روز تاسوعا. اون روز هوا بارونی بود و ما رفتیم سمت نارمک. داخل ماشین هوا گرم بود و تو عرق کردی وقتی بیدار شدی از ماشین اومدیم پایین. هوا سرد بود . اون موقع بود که سرماخوردی. چه سرماخوردگی طولانی.خسته یه بار بردیمت دکتر نزدیک خونه . شربت سرماخوردگی کودکان شربت سیتریزین قطره بینی برات تجویز کرد چند روزی مصرف کردی اما بهتر نشدی تا اینکه دوشنبه 19 آبان بردیمت پیش دکتر خودت. دکتر کاشی. ساعت 8:30 شب وقت داشتیم. دکتر معاینت کرد و گفت خدا را شکر عفونت نداری. حساسیته. قد و وزنت چک شد. قد 76 سانت وزن 10 کیلو و نیم . که از نظر دکتر عالی بود. واست داروهای جدید تجویز کرد. شربت آزیترومایسین شربت دیفن هیدرامین ساده  و همون قطره بینی. گفت که واست بخور سرد روشن کنیم. و زیر سرت بالش بذاریم.

راستی امروز سالروز تولد بابا حمیده. تولدش مبارک.جشن

خدا را شکر بعد از گذشت 5 روز از مصرف داروهای جدید بهتر شدی. دیگه سرفه نمیکنی. اما همچنان آبریزش بینی داری. که حسابی کلافت کرده.کچل

انشاءا... هرچه زودتر سلامتیتو بدست بیاری عزیزمآرام

راستی چند وقتیه مشغول تمرین ایستادنی...

موفق باشی پسرمبای بای

پسندها (1)
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (2)

omid
24 آبان 93 14:51
سلام سجاد مامانش ،ایشااله زود خوب شی عزیزم بابا هم برات زحمت میکشه ولی مامان یه چیزه دیگست هر چی غم و دردو و غیره همش درون مامان نهفتست واسه همین میگن سلطان غم مادر
فایضه مامانه عسل
26 آذر 93 22:00
سلام خوبین ؟ مامان سجاد جان به رای شما برای جشنواره نی نی وبلاگ نیاز دارم .... عکس کاردستی دخترم توی وبم هست برای رای دادن به کاردستی دخترم لطفا و خواهشا عدد 4 رو به شماره 1000891010 اس کنین تا شانسمون برای برنده شدن بیشتر شه ممنون....